زمانی که برند دیگری سالها تلاش می‌کند و #برندسازی او متکی بر مطالعات، تحقیقات، طراحی و بهبود محصول و سرمایه گذاری سنگین است، برندسازی با فلسفه‌ی من هم همینطور، نمی‌تواند به عنوان مصداقی از برند و برندسازی در نظر گرفته شود.

بومی سازی هم، مفهوم ارزشمند و مهمی است و افتخار یا ویژگی نیست. بلکه یک ویژگی کاملاً بدیهی و ضروری است:

 

برند بومی داشتن، با ایجاد یک کپی ناقص نیمه کاره از برندهای بزرگ بین المللی تفاوت دارد. جز در مقام استعاره و آنالوژی، نمی‌توانیم بگوییم می‌خواهیم خودرویی بسازیم که بنز بازار ما باشد.

نمی‌توانیم کافی شاپی درست کنیم که استارباکس ایران شود. نمی‌شود شهر بازی درست کرد که دیزنی لند ایرانی باشد. واقعیت این است که با تقلید هویت یک برند داخلی یا خارجی و استفاده از برچسب‌های کمی بهتر، بومی شده و رفع نواقص نمی‌توان از زیر بار سنگین طراحی محصول و خدمت و طراحی هویت برند و برندسازی متمایز فرار کرد.

در اینجاست که باید به صورت جدی‌تر به تعریف برندسازی بپردازیم و قبل از آن، برندسازی من هم همینطور را بشناسیم و تعریف کنیم تا گرفتار این دام نشویم (برای این کار، از تعریف مطرح شده در کتاب مدیریت استراتژیک برند کاپفرر استفاده می‌کنیم).